می گویند در ایران برای دست یافتن به یک پست مدیریتی دولتی و حکومتی تعهد و تخصص فرد سنجیده می شود.
برای سنجیدن تخصص ملاک ها و معیارهایی وجود دارد.مثلا دکتر متخصص کسی است که در تشخیص و رفع و کاهش بیماری تواناست.مهندسی متخصص است که بتواند پروژه محول شده به او را به بهترین نحو انجام دهد و مدیر متخصص کسی است که بتواند برنامه های مناسبی چیده و آنها را به بتهرین نحو عملیاتی کند.می بینید که در عرصه تخصص جدای از آزمون های ارزیابی عملکرد و مباحث تخصصی حتی عوام الناس هم در فرایندی به دور از شانتاژ تبلیغاتی می توانند به درکی نسبتا صحیح از تخصص دست یابند.
اما بر خلاف تخصص برای تعهد چه مکیال و میزانی می توان بیان کرد.تقوا؟ اما چگونه می شود تقوای فرد را سنجید؟ و ادم شدن محاله و از این جور حرف ها و لاجرم می افتیم به دامن ظواهر .مثلا فردی که ریشش را سه تیغه می کند ادم متعهدی نیست و در نقطه مقابل انکه نماز اول وقت اش را جلوی جمع با چنان تضرعی می خواند می شود متعهد .
می بینید که در حوزه تعریف تعهد افق دیدمان از ظواهر جلوتر نمی رود و این جاست که هر که شعار بهتری بدهد برایمان می شود متعهد تر.و واقعا مگر سخت است ده دقیقه فیلم بازی کردن و نماز متضرعانه خواندن!
انتخابات سال 84 را یادتان هست؟ اقای هاشمی از اجباری نبودن چادر سخن گفت و عده ای آن را بی تعهدی دانستند اما طرف مقابل شعار بازگشت به ارمان های انقلاب و اجرای عدالت داد و جماعت بسیجی و اصول گرا و ارزشی هروله وار به دور او چرخیدند و ندای «انت مرادی!» سر دادند.
حالا هم نمی خواهند بپذیرند که مصداق های شان برای تعهد و ارزشی بودن طرف، عوامانه و سطحی و فاقد وجاهت بود و حسابی فریب شعارهای کسی را خوردند که در عرصه عمل تجربه و سابقه چندانی نداشت تا مشخص شود که چقدر به شعارهایش پایبند است.
امروزه یاد حرف های دو سال پیش شان می افتم که یک دهاتی بی سواد را با بصیرت تر از یک تحصیل کرده می دانستند.چرا که امروز ان دهاتی بی سواد خیلی راحت می گوید اشتباه کردم که به ایشان رای دادم اما این حضرات خودشان را به در و دیوار می زنند که ما آن روز انتخاب درستی کردیم.انتخاب درستی که حالا حالاها باید منتظر افشا شدن مواردی از خراب کاری هاش باشیم که تا به امروز اجازه رسانه ای شدن آن داده نمی شد.